کد مطلب: ۳۸۰۹
تعداد بازدید: ۶۴۲
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۰
حج؛ برنامه‌ی تکامل| ۵۲
هان ای هوشمندان! سزاوار است که بیش از پیش، به خود آیید و قدر خود بدانید و به شکرانه‌ی این نعمت توفیق الهی که نصیبتان گشته به پا خیزید و در این شب‌های سراسر رحمت و مغفرت، دقایق و ساعاتی، بیدار و با خدا باشید. خواب از دیدگان و کسالت از ابدان، برطرف سازید که بعد از این برای خواب، فرصت طولانی و مهلت بسیار دارید!

مواقف| ۲۵


 

۱۱- شب‌های منی و خلوت با خدا
 

کار مهمّ دیگری[1] که باید در فرصت بیتوته‌ی در منی، با توجّه کامل، انجام داد و از آن غفلت ننمود، راز و نیاز با خدا و خلوت کردن با معبود است در دل شب‌ها و زیر آسمان منی که در تمام عمر انسان بسیار کم پیش می‌آید که چنین موقعیّت نورانی و روحانی نصیب آدم بشود که خود را در آن وادی مقدّس و آن شب‌های مبارک در مجمعی که بطور قطع و مسلّم، جمعی از صلحاء و اوتاد زمان در آن حاضرند، مشاهده نماید.
حقّاً که بسیار حیف است و حسرت‌آور که این فرصت ارزنده و زودگذر با بطالت و غفلت سپری گردد و انسان بهره‌ی فوق‌العاده بزرگ و لازم خود را از آن نگیرد.
به بانگ هشدار امام امیرالمؤمنین(ع) توجّه کنید:
عِبادَ اللهِ اَلآنَ فَاعْمَلُوا وَ الاَلْسُنَ مُطْلَقَةً وَ الاَبْدانُ صَحيحَةٌ وَ الاَعْضاءُ لَدْنَةٌ وَ الْمُنْقَلَبُ فَسيحٌ وَ الْمَجالُ عَريضٌ، قَبْلَ اِرْهاقِ الْفَوْتِ وَ حُلُولُ الْمَوْتِ فَحَقِّقُوا عَلَيْكُمْ نُزُولَهُ وَ لا تَنْتَظِرُوا قُدُومَهُ.
ای بندگان خدا! هم‌اکنون که زبان‌ها باز و بدن‌ها تندرست و اعضای بدن رام و جای آمد و شد فراخ و فرصت باقی است؛ کار کنید [به عبادت و بندگی خدا قیام نمایید] پیش از آنکه، نیستی سبقت جوید و مرگ فرا رسد. فرود آمدن مرگ را بر خود محقّق دانید [آن را آمده بشمارید و مانند کسی که به انتظار آینده‌ی نامعلومی به بیکاری و سهل‌انگاری می‌گراید] منتظر آن ننشینید.
آری! چنین نیست که همیشه این بدن‌ها سالم و اعضای بدن، رام و مطیع فرمان باشند. زبان در دهان به روانی بچرخد و خون در رگ‌ها با نشاط بجوشد و پیوسته رکوع و سجود و قیام و قعود ما، به همین سهولت و آسانی، انجام پذیرد.
خیر! به همین زودی است که تمام این سرمایه‌ها از دست می‌رود. زبان از حرکت می‌ماند و خون از جریان می‌افتد. دیدگان، بی‌فروغ و دست و پا همچون چوب خشک می‌شوند و بدن، متلاشی می‌گردد. در آن موقع، آرزو خواهیم کرد که توانایی یک رکوع و یک سجده و گفتن یک لا اله الّا الله به ما بدهند امّا نمی‌دهند.
و کان جعفر بن محمّد(ع) رُبَّما يَأتِي‏ الْقُبُورَ لَيْلاً وَ يَقُولُ: يا اَهْلَ الْقُبُورِ مالِي اِذا دَعَوْتُكُمْ لا تُجيبُونَ؟ ثُمَّ يَقُولُ: حِيلَ وَ اللهِ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْجَوابِ وَ كَأنّي اَكُونُ مِثْلَهُمْ. ثُمَّ يَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ اِلى طُلُوعِ الشَّمْسِ.[2]
حضرت امام صادق(ع) چنین بود که گاهی شبانه، به قبرستان می‌آمد و می‌فرمود: ای در دل خاک خوابیدگان! چگونه است من شما را می‌خوانم و شما جوابم نمی‌دهید؟ آنگاه می‌فرمود: به خدا قسم بین آنان و جواب، حائلی افتاده است که دیگر قادر بر جواب دادن نمی‌باشند و من نیز مثل آنان خواهم شد. سپس رو به قبله می‌ایستاد و تا طلوع آفتاب، به راز و نیاز و مناجات با خدا می‌پرداخت.
به ندای دیگر مولای خود علی(ع) جواب اطاعت گویید:
کانَ کَثیراً ما یُنادی بِهِ اصحابَهُ: تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللهُ فَقَدْ نُودِيَ فيكُمْ بِالرَّحيلِ وَ اَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْيا وَ انْقَلِبُوا بِصالِحِ ما بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزّادِ، فَاِنَّ اَمامَكُمْ عَقَبَةً كَؤُوداً وَ مَنازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لابُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْها وَ الْوُقُوفِ عِنْدَها وَ اعْلَمُوا اَنَّ مَلاحِظَ الْمَنِيَّةِ نَحْوَكُمْ دائِبَةٌ وَ كَاَنَّكُمْ بِمَخالِبِها وَ قَدْ نَشِبَتْ فيكُمْ وَ قَدْ دَهَمَتْكُمْ فِيها مُفْظِعاتُ الاُمُورِ وَ مُعْضِلاتُ الْمَحْذُورِ. فَقَطِّعُوا عَلائِقَ الدُّنْيا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزادِ التَّقْوى.[3]
مکرّر [امام(ع)] یاران خود را با این گفتار، تنبّه می‌داد: خدا شما را بیامرزد، مجهّز به جهاز سفر گردید [وسایل سفر آخرت را فراهم سازید] که ندای کوچ کردن در میان شما داده شده است. توقّف در دنیا را اندک بشمارید [دل به آن نبندید]. با زاد و توشه‌ی شایسته‌ای که در دسترس دارید، بسوی خدا باز گردید؛ چه آنکه در جلو [سر راه] شما گردنه‌های ناهموار و منزل‌های ترس‌آور و هولناک است [از سکرات مرگ و شداید عالم برزخ و وقایع هول‌انگیز قیامت] که از ورود بر آنها و توقّف در آنها ناگریزید و بدانید که نگاه‌های گوشه‌ی چشمی مرگ، پیوسته بسوی شماست و [نظر به حتمیّت حادثه‌ی مرگ] گویی که شما هم اکنون در چنگال آن گرفتارید و کارهای زشت و بسیار سخت، شما را از آن پنهان داشته است. پس علایق دنیا را از خود جدا سازید و با تحصیل زاد و توشه‌ی تقوا خود را [برای پیمودن این راه پر حادثه و دشوار] توانا گردانید.
خوشا وقت نکوکاران عالم / كه بر سرّ جهان گشتند محرم
خوشا روز و شب آن پاكبازان / به جز حق از دو عالم بى‌نيازان
خوشا بر جان هشياران آن يار / كه از خواب گران گشتند بيدار
همه گشتند خوش بيدار از اين خواب / گذر كردند بر گردون چو مهتاب
همه زين دام غم خوش بر پريدند / به گلزار تجرّد آرميدند
كجا رفتند ياران وفادار / كجا رفتند مردان نكوكار
كجا رفتند خوبان روان‌پاك / همه كردند پنهان روى در خاك
كجا رفتند هشياران آگاه / همه بار سفر بستند ناگاه[4]
كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ * وَ بِالاَسْحارِهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ.[5]
پیوسته چنین بودند [بهشتیان در دنیا] که اندکی از شب را می‌خوابیدند و سحرگاهان، به استغفار می‌پرداختند.
هان ای هوشمندان! سزاوار است که بیش از پیش، به خود آیید و قدر خود بدانید و به شکرانه‌ی این نعمت توفیق الهی که نصیبتان گشته به پا خیزید و در این شب‌های سراسر رحمت و مغفرت، دقایق و ساعاتی، بیدار و با خدا باشید. خواب از دیدگان و کسالت از ابدان، برطرف سازید که بعد از این برای خواب، فرصت طولانی و مهلت بسیار دارید!
آنقدر بخوابیم در دل خاک که استخوان‌های بدن بپوسد و کاسه‌ی سر، لانه‌ی مار و مور گردد! پس شرط عقل نباشد که این مدّت اندک نیز با خواب و کسالت تلف شود.
هین بیائید ای یاران! که در این وادیِ بس منوّر و با صفا و در این محفل انس با خدا، ناله از دل برکشیم و اشک از دیدگان فرو ریزیم و ستارگان آسمان و ریگ‌های بیابان منی را شاهد حال بندگی و تضرّع و زاری خود در پیشگاه خدا گیریم و هرچه می‌خواهیم از خدا و ربّ کریم خود بخواهیم که اینجا، منی است، محلّ اظهار «تمنّیات» و تحقّق دادن به خواسته‌ها:
عن محمّد بن سنان، اَنَّ اَبَا الْحَسَنِ الرّضا(ع) کَتَبَ اِلَیْهِ العِلَّةُ الَّتي مِنْ اَجْلِها سُمِّيَتْ مِنى مِنى، اَنَّ جَبْرَئيلِ(ع) قالَ: هُناكَ يا اِبْراهيمُ تَمَنَّ عَلى رَبِّكَ ما شِئْتَ.[6]
از محمّد بن سنان نقل است كه امام ابوالحسن الرّضا(ع) به او نوشتند: علّت اين‌كه منى، منى ناميده شده است، آن است كه جبرئيل(ع) در آنجا، به ابراهيم(ع) گفت: «تمنّ على ربّك ما شئت» هر چه مى‌خواهى از خدايت «تَمَنّی» و خواهش نما.
و هم اینجاست كه بايد حُجّاج بيت‌الله و زائران خدا، براى آخرين بار، خود را از باقیمانده‌ی آلودگى‌ها و تيرگى‌هاى جان، شستشو داده و دل را از هر چه كه هست، از لوث تعلّقات نامرضىّ خدا، تطهير نمایند و جز اشتياق لقاى خدا و سر نهادن به آستان «بيت» خدا، در سُوِيداى جان نپرورانند تا اجازه و اذن ورود به بارگاه قدس، به نامشان صادر گردد و رو به كعبه و بيت محرّم حركت كنند:
قالَ: حَدَّثَني مَنْ سَأَلَ اَلصّادِقَ(ع) ذلِكَ فَقالَ: لِاَنَّ اَلْكَعْبَةَ بَيْتُ اللهِ وَ الْحَرَمَ حِجابُهُ وَ الْمَشْعَرَ بابُهُ فَلَمّا اَنْ قَصَدَهُ الزّائِرُونَ وَقَفَهُمْ بِالْبابِ حَتّى اَذِنَ لَهُمْ بِالدُّخُولِ ثُمَّ وَقَفَهُمْ بِالْحِجَابِ الثّاني وَ هُوَ مُزْدَلَفَة فَلَمّا نَظَرَ اِلى طُولِ تَضَرُّعِهِمْ اَمَرَهُمْ بِتَقْريبِ قُرْبانِهِمْ فَلَمّا قَرَّبُوا قُرْبانَهُمْ وَ قَضَوا تَفَثَهُمْ وَ تَطَهَّرُوا مِنَ الذُّنُوبِ الَّتي كانَتْ لَهُمْ حِجاباً دُونَهُ اَمَرَهُمْ بِالزِّيارَةِ عَلى طَهارَةٍ. قالَ: فَقُلْتُ: فَلِمَ كُرِهَ اَلصِّيامَ في اَيّامِ التَّشْريقِ؟ فَقالَ: لِاَنَّ الْقَوْمَ زُوّارُ اللهِ وَ هُمْ (اَضْيافُهُ وَ) في ضِيافَتِهِ وَ لا يَنْبَغي لِلضَّيْفِ اَنْ يَصُومَ عِنْدَ مَنْ زارَهُ وَ اَضافَهُ.[7]
راوی می‌گوید: نقل كرد براى من كسى كه از امام صادق(ع) سؤال کرده بود راجع به سرّ وقوف حجّاج در مشعر و منى پيش از رفتن به زيارت بيت كه امام(ع) فرمود: براى اينكه كعبه، خانه‌ی خداست و حرم، حجاب او و مشعر، باب اوست [در ورود به حرم]. وقتى زائران، قصد زيارت بيت خدا نمودند [بعد از گذشتن از موقف عرفات] دستور توقّف در بيرون در به آنان داده مى‌شود [در مشعرالحرام] تا آنكه اذن دخول به حرم، به آنها اعطا مى‌گردد و سپس در حجاب دوّم كه مزدلفه است، متوقّفشان مى‌سازند [شايد مقصود از مزدلفه در اينجا، سَرحدّ منى باشد]. پس چون خدا، طول تضرّع و زارى آنان را ديد، دستور تقريب قربان مى‌دهد و بعد از آنكه قربانى‌هاى خود را آوردند و كثافات از [جسم و روح] خود زايل نمودند و از گناهان که حجاب بين آنان و خداست، پاك گشتند [و اهليّت و شايستگى زيارت خانه‌ی خدا را بدست آوردند] در آن موقع، امر مى‌فرمايد كه با حال طهارت، به زيارت [بيت محرّمش] مشرّف گردند. راوى مى‌گويد، گفتم: پس روزه گرفتن در ايّام تشريق، چرا نامرضىّ خداست؟[8] فرمود: چون قوم [اهل منى] زوّار و مهمانان خدا هستند و در ضيافت و مهمانى خدا بسر مى‌برند و شايسته نيست مهمان در خانه‌ی ميزبان كه براى پذيرايى دعوتش كرده، روزه‌دار باشد.
 


مسجد خَيْف در منی
 


از جمله‌ی اماكن متبرّكه و بسيار با فضيلت در منی، مسجد «خيف» است كه معبد انبياء(ع) و به قولى مذبح حضرت اسماعيل(ع) است. و لذا مقتضى است كه از خواندن نماز و قرآن و دعا؛ بلكه احياى شب در آنجا غفلت نشود.
 

خودآزمایی
 

1- کار مهمّ دیگری که باید در فرصت بیتوته‌ی در منی، با توجّه کامل، انجام داد و از آن غفلت ننمود، را بیان کنید.
2- علّت اين‌كه منى، منى ناميده شده است، چیست؟
3- سرّ وقوف حجّاج در مشعر و منى پيش از رفتن به زيارت بيت را بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها


1 عطف به گذشته که گفتیم: توقّف در منی، فرصت بسیار مناسبی است برای رسیدن به دو کار.
2 مجموعه‌ی ورّام، جلد۱، صفحه‌ی ۲۸۴.
3 نهج‌البلاغه‌ی فیض‌الاسلام، خطبه‌ی ۱۹۵.
4 منتخبی از اشعار مرحوم الهی قمشه‌ای.
5 سوره‌ی ذاریات، آیات ۱۷ و ۱۸.
6 علل‌الشّرايع، جلد ٢، صفحه‌ی ١٢٠.
7 علل‌الشّرايع، جلد ٢، صفحه‌ی ١٢۸.
8 روزه‌ی روزهای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذیحجّه برای کسانی که در منی هستند، حرام است.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: